نه، این دربارهٔ انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده نیست. نه فقط دربارهٔ اون، به هر حال.

اول، باید عیب عجیبی که توی سامانه‌های رأی‌‌گیری‌مون وجود داره رو توضیح بدم. بیاید فرض کنیم دو تا نامزد داریم، مرشد مربعی و مستانه مثلثی ، که روی چند تا محور سیاسی قرار گرفتن. (برای مثال «چپ در مقابل راست» یا «جهانی‌گرا در مقابل ملی‌گرا») هم‌چنین بیاید فرض کنیم که یه رأی‌دهنده داریم که به هر شخصی که جایگاه سیاسی‌ایش بهش نزدیک‌تر باشه رأی می‌ده. نتیجهٔ این فرضیات چه شکلی می‌شه؟

کلیک کنید و بکشید
هم نامزدها و هم رأی‌دهنده رو:

انتخاب سختیه. مثلث گوشه‌های تیزی داره، اما مربع ظرف‌های بیشتری رو درک می‌کنه! افسوس، که آخرش می‌تونیم به یه نفرشون رأی بدیم.

آره، قطعا بیشتر از یک رأی‌دهنده در یک انتخابات وجود داره. بیاید یه انتخابات رو شبیه‌سازی کنیم که ۱۰۰+ رأی‌دهنده داشته باشه.

کاندیدها و رأی‌دهنده‌ها رو به اطراف بکشید
(برای حرکت دادن رأی‌دهنده‌ها, وسط جمعیت رو به اطراف بکشید)
و تماشا کنید این‌کار چه‌جوری انتخابات رو تغییر می‌ده:

حالا بیاید یه انتخابات متفاوت رو در نظر بگیریم. فرض کنید مستانه مثلثی در حال حاضر داره مرشد مربعی رو توی نظرسنجی‌ها شکست می‌ده، و کاندیدای سومی، شهاب شش‌ضلعی ، این موضوع رو می‌بینه. (طرفدارهای شش‌ضلعی حمایتش می‌کنن چون می‌تونه از زوایای بیشتری مشکلات رو ببینه) با الهام از موفقیت خانم مثلثی، شش‌ضلغی خودش رو وارد رقابت‌ها می‌کنه و جایگاه سیاسی‌اش رو نزدیک ایشون تعیین می‌کنه.

حالا، فکر می‌کنید این که رأی‌دهنده‌ها بیشتر از اون چیزی که دلشون می‌خواد داشته باشن منجر به انتخاب بهتری می‌شه، یا حداقل، نتیجهٔ بدتری رو نصیب‌شون نمی‌کنه، درسته؟ ولی...

اولش، می‌بره .
رو تا پایین بکشید،
و ببینید چه اتفاقی می‌اوفته:

درسته. مرشد مربعی که ‌کم‌ترین محبوبیت رو در میان نامزدها داشت، الان برنده شده! این به خاطر اینه که وقتی دو تا کاندیدای خوب داشته باشیم، رأی‌های هم‌دیگه رو «می‌قاپن» و اجازه می‌دن یه نامزد سومی برنده بشه.

به این حالت اثر غارتگری می‌گن. مشهورترین مثالش در دنیای واقعی در سال ۲۰۰۰ رخ داد، وقتی رالف نادر رای‌های ال گور رو «قاپید»، و اجازه داد جورج بوش برنده بشه. با وجود این‌که اثر غارتگری نقش بزرگی در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا بازی نکرد، تاثیرش هنوز می‌تونه حس بشه.

توی انتخابات مقدماتی حذب جمهوری‌خواه، یک نامزد ضد حاکمیت مستقر، ترامپ، در مقابل «شونزده» نامزد جمهوری‌خواه حاکمیتی رقابت می‌کرد، که همه‌شون از هم‌دیگه رأی «قاپیدن»، و اجازه دادن ترامپ نامزدی حزب رو به دست بیاره، «به‌راحتی». برای انتخابات مقدماتی حزب دموکرات هم، ترس از شکسته شدن رأی‌ها باعث شد سندرز به عنوان نامزدی مستقل وارد رقابت‌ها نشه. و اگه بخوایم به همهٔ این‌ها چیز دیگه‌ای هم اضافه کنیم، همیشه ترس این وجود داشت که نامزدهای دیگه‌ای مثل جانسون، ستین یا مک‌مولن بتونن انتخابات رو خراب کنن.

اما دوباره تأکید می‌کنیم، متن زیر دربارهٔ انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا «نیست».

هدف ما طراحی مردم‌سالاریه که مردم بتونن بهش اعتماد کنن.

بر خلاف سر و صدای زیادی که دربارهٔ انتخابات ۲۰۱۶ شد، نصف مردم آمریکا اصلا رأی ندادن. حتی از اون‌هایی که به کلینتون/ترامپ رأی دادن، ۲۰٪ گفتن نامزدشون شایستهٔ اعتماد نیست، اما به هر حال بهشون رأی دادن. و در اقصی نقاط دنیا اعتماد مردم به دولت‌هاشون - یا شایسته‌ٔ اعتماد دونستن دولت‌هاشون - هیچ وقت پایین‌تر از الان نبوده. الان فقط آمریکا محل بحث نیست. بحث هر مردم‌سالاری توی دنیاست.

...آره، اصلا فشاری در کار نیست

بازسازی اعتماد یک مسئلهٔ پیچیده است که راه حل ساده‌ای نداره. اما به نظرم گام اولیه‌ٔ ساده‌ای وجود داره. این قدمیه که می‌تونه ما رو از شر «انتخاب بین بد و بدتر» رها کنه، و به شهروندها انتخاب‌های بیشتری بده، انتخاب‌های بهتری بده. این راه‌حل این قدر جامع نیست که بتونه جلوی تخلف‌های مالی انتخاباتی یا تقسیم‌بندی‌های ناعادلانهٔ مناطق یا عدم حضور منصفانه نماینده‌ها از قشرهای مختلف رو بگیره، نه، ما فقط می‌خوایم برگهٔ رای‌گیری رو عوضی کنیم، و جوری که رأی‌ها رو می‌شماریم.

این ایده حل‌کنندهٔ همهٔ مشکلات مهم نیست. همه چی رو حل نمی‌کنه. اما به عنوان قدم اول؟ ارزش خیلی زیادی نسبت به هزینه‌ای که براش می‌کنیم نصیب‌مون می‌کنه.

بیاید در مورد رأی‌گیری بهینه‌تر صحبت کنیم.

خوب، الان اعتراض‌های بعضی‌هاتون شروع می‌شه!

اعتراض اول: چرا افرادی که در قدرت هستن، باید روشی که با اون به قدرت رسیدن رو عوض کنن؟ چون‌که، اثر غارتگری تا حالا باعث شده جفت دموکرات‌ها و جمهوری‌خواه‌ها انتخابات مهمی روی از دست بدن. خلاص شدن از دست این عیب یه وضعیت برد-برد برای احزاب اصلی و فرعیه. از اون طرف، اصلاحات انتخابات این روزها خیلی سر زبون‌ها افتاده. همین ماه پیش، ایالت مین روش دورحذفی فوری رو به کار گرفته ، و جاستین ترودو، گوگولی کانادایی‌، قصد داره کشورش رو به سمت روش بهتری در سال ۲۰۱۷ ببره. (به‌روزرسانی: که نبرد)

اعتراض دوم. مگه یه آقایی اثبات نکرده بود که همهٔ روش‌های رأی‌گیری غیرمنصفانه خواهند بود؟ نه دقیقا. شما دارید به قضیه‌ٔ مشهور عدم امکان کنت ارو اشاره می‌کنید، ریاضی‌دانی که در دههٔ ۱۹۵۰ مطالعات در مورد روش‌های رأی‌گیری رو پایه‌گذاری کرد.

دو تا جواب به سوال‌تون دارم: ۱) بعضی روش‌های رأی‌گیری نسبت به بقیه هنوز منصفانه‌ترن، حتی اگه کاملا منصفانه نباشن. و ۲) اثبات کنت ارو برای همهٔ روش‌های رأی‌گیری برقرار نیست! این یه تصور غلطه. اثباتش فقط در روش‌هایی درسته که نامزدها رو رتبه بندی می‌کنید. بعدا، روش‌هایی رأی‌گیری رو می‌بنیم که شما نامزد‌ها رو رتبه‌بندی نمی‌کنید - همراه جایگزین‌های دیگه‌ای به روش رأی‌گیری معیوب فعلی‌مون

اما اول، بیاید نگاه نزدیک‌تر به روش‌های رأی‌گیری بندازیم که در حال حاضر داریم:

نخست‌نفری

مثل قبل. روی نامزدها و رأی‌دهنده کلیلک کنید و بکشید

روش شمارش آرا: رأی‌های داده شده به هر نامزد رو جمع می‌زنیم. کسی که بیشترین رأی رو اورده باشه برنده است.

به اندازهٔ کافی منطقی به نظر میاد. اما همان‌طور که قبلا دیدید می‌تونه به عیب عجیبی منجر بشه، وقتی که وجود دو تا نامزد خوب باعث می‌شه برندهٔ انتخابات نامزد بد سومی بشه. به همین دلیله بعضی از مردم تصمیم می‌گیرن «راهبردی» رأی بدن، یعنی صادفانه به نامزد مورد علاقه‌شون رأی ندن، به جاش نامزد بد رو بین بد و بدتر انتخاب کنن. رأی دادن راهبردی اشکالی نداره - اما! - می‌شه از خودمون بپرسیم که چه جوری از منتخبین‌مون انتظار داریم صادق باشن، وقتی سیستم رأی‌گیرمون خودش نمی‌ذاره ما صادق باشیم؟

در نتیجه، برای رفع کردن مشکلی که به خاطر اثر غارتگری پیش میاد، روش‌های رأی‌گیری دیگری پیشنهاد شده. مثله...

رتبه‌بندی

همچنان، کلیک کنید و بکشید

روش شمارش آرا: روش‌های مختلفی برای شمارش آرا در این نوع رأی‌گیری وجود داره. این‌جا فقط سه‌تای برترشون رو بررسی می‌کنیم

دورحذفی فوری: این روش محبوب‌ترین جایگزین برای روش نخست نفریه. استرالیا و ایرلند از این روش در انتخابات ملی‌شون استفاده می‌کنن. سان‌فرانسیسکو، میناپولیس، پورتلند و مین از ایالت‌‌های آمریکا هستن که از این روش در انتخابات محلی‌شون استفاده می‌کنن. و جاستین ترودو نخست-وزیر کانادا هم‌چنین قصد داره از این روش استفاده کنه. (به‌روزرسانی: بی‌خیالش)

(نکته: روش رأی‌گیری دور حذفی فوری روش «انتخاب مبتنی بر رتبه‌بندی» هم نامیده می‌شه. با وجود این که روش‌های دیگه‌ای برای شمارش انتخابات مبتنی بر رتبه‌بندی وجود داره. هم‌چنین اسم دیگهٔ این روش «جایگزین» هم نامیده می‌شه. با این که دوجین روش دیگه هم برای رأی‌گیری داریم. چه نام‌گذاری‌های خودخواهانه‌ای! )

روش دورحذفی فوری یه کم پیچیده‌تر از روش نخست‌نفریه، و این‌جوری کار می‌کنه:

  1. تعداد باری که هر نامزد به عنوان نفر اول انتخاب شده رو بشمارید.
  2. اگر کسی بیش از ۵۰٪ آرا رو داشت، برنده می‌شه! و شمارش آرا به اتمام می‌رسه.
  3. اگه نه، فردی که کم‌ترین مقدار نصیب‌اش شده رو حذف شده در نظر بگیرید.
  4. افرادی که نفر حذف شده براشون نفر اول بوده، نفر دوم‌شون رو جایگزین کنید.
  5. یه دور دیگه دیگه شمارش رو با فرضیات جدید انجام بدید.
  6. این کار رو این‌قدر تکرار کنید تا یه نفر بیش از ۵۰٪ درصد مجموع رو به دست بیاره.

اگه این روش بیش از حد کار داره، یه روش خیلی ساده‌تر دیگه برای شمارش آرا... وجود داره

شمارش بوردا: فقط کافیه رتبهٔ نامزدها رو با هم جمع کنیم. مثل گلف، هر کی که کم‌ترین جمع رو داشت برنده است. شمارش بوردا در کشور اسلوونی و تعدادی جزایر در میکرونزی انجام می‌شه.

اما اگه روش شمارش محاسبه‌گرانه‌تری می‌خواید، می‌تونید استفاده کنید از...

روش کندروسه: بر اساس اطلاعات گرفته شده از آرا رأی‌دهندگان، بین هر دو نامزد یه «شبه‌انتخابات» شبیه‌سازی کنید. اگر نامزدی وجود داشته باشه که از همهٔ نامزدهای دیگه «شبه‌انتخابات‌ها یک به یک» برنده بشه، اون کاندیدا واقعا برندهٔ انتخاباته. اما اوان «اگر» که در ابتدا اومد پیش‌فرض خیلی بزرگیه. (همون‌جوری که بعدا می‌بینیم...) ویژگی خوب این روش اینه که اگه برنده‌ای انتخاب بشه، این روش همیشه از نظر تئوری «بهترین» نامزد ممکن رو انتخاب می‌کنه! در حال حاضر این روش توسط هیچ دولتی استفاده می‌شه، و فقط مخصوص خوره‌های فناوری‌ایه که محاسبات رو دوست دارن!

خوب این روش‌های شمارش آرا بود که مبتنی بر رتبه‌بندی افراد بود - همون‌هایی که کنت ارو می‌گفت همیشه حالتی وجود داره که توش غیرمنصفانه باشن! اما اگه نامزدها رو رتبه بندی نکنیم چی؟ روش‌های کم‌تر شناخته شده‌ای وجود داره، که البته حداقل شما با خوندن این متن باهشون آشنا می‌شید.

رأی‌گیری تأییدی

مثل قبل، کلیک کنید و بکشید

روش شمارش آرا: فقط کافیه تعداد افرادی که هر نامزد رو تأیید کردن به دست بیاریم. هر کس که تعداد بار بیشتری تأیید شده باشه برنده است.

یه لحظه صبر کن، انتخاب بیشتر از یک نامزد؟ این قاعدهٔ یک رأی به ازای هر نفر رو نقض نمی‌کن؟ سوال‌تون به گوشم رسید. خوب، در واقعیت هم رأی شما فقط تأیید یه نفر نبوده، شما داشتید سرنوشت کل افراد حاضر در رأی‌گیری رو تعیین می‌کردید. اما حالا، شما می‌تونید صادفانه همهٔ نامزدهایی که به نظرتون شایسته هستند رو انتخاب کنید، نه فقط یه نفر مورد علاقه‌تون یا فردی که به صورت راهبردی انتخاب شده.

اما اگه روش رأی‌گیری می‌خواید که عقاید شما رو واضح‌تر بیان کنه، روشی وجود داره به اسمه ...

رأی‌گیری امتیازی

خودتون حدس می‌زنید چی کار باید بکنید

روش شمارش آرا: فقط کافیه امتیازها رو با هم جمع کنیم. هر کسی که مجموع امتیاز بیشتری کسب کنه برنده می‌شه. یه جوری مثل امتیازدهی‌های آمازون، اما کاربردش در مردم‌سالاری. (توجه: این یه روش رتبه‌بندی نیست، چون دو تا نامزد می‌تونن امتیاز مساوی داشته باشن )

خوب ۶ تا روش رأی‌گیری دیدم: یکی‌ایش رو که معمولا استفاده می‌کنیم و پنج‌تا جایگزین محبوب دیگه. اما چه‌طوری می‌تونیم بگیم که کدوم یکی از این جایگزین‌ها بهترن؟ چه عیب‌های ممکنه داشته باشن؟ و کدوم روش رأی‌گیری - اگه وجود داشته باشه - لایق لقب «بهترین» روش رأی‌گیریه؟

خوب بیاید شبیه‌سازی‌شون کنیم.

شبیه‌سازی اثر غارتگری رو که قبلا داشتیم یادتون هست؟ خوب، دوباره این‌جا اوردیم‌اش، ولی الان می‌تونین بین هر ۶ روش محتلف رأی‌گیری انتخاب کنید! توی شکل زیر شبیه‌سازی «اثر غارتگری» رو می‌تونید دوباره ببینید. امتحان کنید چه جوری روش‌های مختلف رأی‌گیری در مقابل این اثر واکنش نشون می‌دن:

رو تا دقیقا زیر بکشید تا اثر غارتگری رو ایجاد کنید. بعدش ۶ روش مختلف رأی‌گیری رو مقایسه کنید:
(توجه: در حالت‌های خیلی خاصی که تساوی رخ می‌ده، نفر برنده تصادفی انتخاب می‌شه)

همون‌طور که می‌تونید ببینید، هر روش رأی‌گیری به جز نخست‌نفری در مقابل اثر غارتگری ایمن هستند. خوب، یعنی تموم شده؟ یهو، عیب برطرف شد؟ فقط کافیه هر روش دیگه رأی‌گیری رو انتخاب کنیم و کارمون تموم شده؟

نه متاسفانه. در عین خلاص شدن از دست این عیب، بعضی از این روش‌های جایگزین عیب‌های دیگه‌ای رو به بار میارن - در بعضی موارد، درمان حتی بدتر از درده.

به عنوان مثال، شبیه‌سازی زیر رو برای دورحذفی فوری در نظر بگیرید. اولش، مستانه مثلثی می‌بره، و شما رأی‌دهنده‌ها رو بهش نزدیک‌تر می‌کنید. قاعدتا، نامزدی که در حال برنده شدن انتخاباته، و داره محبوب‌تر می‌شه، باید هم‌چنان برنده باشه، درسته؟

احتمالا حدس می‌زنید که قراره چی کار کنیم...

رأی‌دهنده‌ها رو به آرامی به سمت بکشید:

چه اتفاقی افتاد؟ در حالت اولیه، در مرحلهٔ اول حذف می‌شد، بنابراین در مقابل رقیب ضعیف‌تر قرار می‌گرفت و می‌برد. اما وقتی رأی‌دهنده‌ها رو به نزدیک‌تر کردید، نفری که در دور اول حذف خواهد شد تغییر می‌کنه! در نتیجه، در دور اول حذف می‌شه، که باعث می‌شه در مقابل حریف قدرتری قرار بگیره، و ببازه.

در روش دورحذفی فوری، ممکنه نامزدی که در حال برنده شدن باشه، با محبوب‌تر شدن ببازه. عجب عیبی!

این اتفاق چه‌قدر در دنیای واقعی رخ می‌ده؟ یه تعدادی مثال تأیید شده وجود داره، و ریاضیدان‌ها تخمین می‌زنن این عیب در ۱۴.۵٪ مواقع رخ می‌ده. اما متاسفانه، با قطعیت چیزی رو نمی‌تونیم بگیم، چون دولت‌ها عموما اطلاعات کافی در مورد انتخابات‌شون نمی‌دن نا بتونیم روش دورحذفی فوری رو بازسازی کنیم و نتایج رو دوباره بررسی کنیم.

در نتیجه، نه تنها عیب دورحذفی فوری به اندازهٔ نخست‌نفری غیر دموکراتیکه، بلکه حتی ممکنه ازش بدتر هم باشه - چون روش نخست‌نفری ساده و شفافه، اما روش دورحذفی فوری برعکسشه. و عدم وجود شفافیت عمدتا امروزه اشکال مهلک‌تریه، وقتی که اعتمادمون به دولت‌هامون این قدر کم شده.

(صبر کنید! قراره در مورد ریسک رأی دادن راهبردی بعدا صحبت کنیم. آيا دورحذفی فوری می‌تونه اون موقع به درد بخوره؟ همراه ما باشید...)

صجبت کردن در مورد محبوب‌ترین جایگزین بسه. اوضاع در مورد دومین روش محبوب، شمارش بوردا، چه جوریه؟ توی شبیه‌سازی بعدی حالتی رو می‌بینم که یک نامزد بازنده نزدیک یه نامزند بازنده دیگه می‌شه. توی روش نخست‌نفری، اثر غارتگری باعث می‌شه رأی‌هاشون تقسیم بشه، و در نتیجه جفت‌شون بیشتر ضرر کنن. اما بیاید ببینیم چه اتفاقی در روش شمارش بوردا می‌اوفته...

رو تا نزدیک سمت چپ بکشید:

آره. شمارش بوردا اثر غارتگری معکوس داره. به جای اینکه یک نامزد خوب یه نامزد خوب دیگه رو با نزدیک شدن بهش دچار مشکل کنه، در شمارش بوردا، یک نامزد بد می‌تونه به یه نامزد بد دیگه با نزدیک شدن بهش کمک کنه.

اتفاقی که می‌اوفته اینه: اولش ترجیحات بعضی از رأی داهدنده‌ها این شکلیه >>, اما بعدش وقتی رو به نزدیک‌تر می‌کنیم، اون رأی‌دهنده ترجیحات به >> چرخش پیدا می‌کنه، و این‌قدر به ضرر می‌رسونه که باعث می‌شه در نهایت برنده بشه.

با وجود این اشکال، شمارش بوردا خیلی بد نیست، حداقل نسبت به دورحذفی فوری شفاف‌تر و ساده‌تره. اما این وسط روش کندروسه وضعیت‌اش چی‌می‌شه؟ وقتی روش کندروسه برنده‌ای انتخاب می‌کنه «از لحاظ تئوری» بهترین انتخابه - اما این وقتیه که برنده‌ای انتخاب می‌کنه.

تا این‌جا ما رأی‌دهنده‌ها رو فقط در قالب یک گروه شبیه‌سازی می‌کردیم که یک مرکز داشت و رأی‌دهنده‌ها اطرافش پخش شده بودند. اما با سیاست قطبی‌شده‌ای که ما این روزها داریم، ما می‌توانیم چندین گروه مختلف از رأی‌دهنده‌ها رو متصور بشیم، که مرکزهای کاملا متفاوتی دارن. خوب حالا روش کندروسه سعی می‌کنه نامزدی رو انتخاب کنه که سایر نامزدها رو در رقابت‌های یک-به-یک شکست بده. اما با رأی‌دهنده‌های قطبی‌شده ممکنه به حالت دوری شبیه سنگ-کاغذ-قییچی برسیم، وقتی که اکثریت رأی‌دهنده‌ها A رو به B، B رو به C، و C رو به A ترجیح می‌دن.

توی وضعیت‌های خاصی، روش‌های رأی‌گیری دیگه عیب‌هایی دارن. اما توی روش کندروسه، ممکنه رأی‌گیری بره رو هوا. خودتون امتحان کنید:

«دور کندروسه» خودتون رو درست کنید
رأی‌دهنده‌ها رو جوری حرکت بدید که کسی برنده نشه:

حالا، در عمل - هیچ دولتی از این روش استفاده نمی‌کنه - وقتی روش کندروسه نمی‌تونه برنده رو تعیین کنه، انتخابات به استفاده از روش بوردا رو میاره. اما خوب وقتی این کار رو می‌کنید، عیب‌های روش پشتبان‌تون رو هم به ارث خواهید برد. خلاصه که بگذریم.

نخست‌نفری. دورحذفی فوری. شمارش بوردا. روش کندروسه. همهٔ این روش‌های رأی‌گیری از رتبه‌بندی بهره می‌گیرن، چیزی که کنت ارو اثبات کرده بر پایهٔ اون همیشه به طرز بدی ناعادلانه یا دارای عیب خواهند بود. خوب پس روش‌هایی که از رتبه‌بندی استفاده نمی‌کنن چی؟ مثل رأی‌گیری تاییدی یا رای‌‌گیری امتیازی. خوب....

... من نتونستم به شبیه‌سازی برسم که اشکالات‌شون رو نشون بده. چون در تئوری اشکال عمده‌ای ندارن.

اما «در تئوری» بودن این‌جا خیلی، خیلی، خیلی پررنگه. به عنوان مثال ممکنه، در عمل، رأی‌دهنده‌هایی که بخوان راهبردی رأی بدن از رأی‌گیری تأییدی و امتیازی دقیقا مثل نخست‌نفری استفاده کنن - فقط کاندیدایی رو که دوست دارن تأیید کنن و بهش امتیاز کامل رو بدن، و بقیه رو تأیید نکنن و کم‌ترین امتیاز ممکن رو بهشون بدن، حتی اگه در مورد اون‌ها نظر دیگه‌ای داشته باشن. (به عنوان مثال انتقادات شرکت FairVote به رأی‌گیری تأییدی و دفاع‌اش از دورحذفی فوری رو ببینید. )

اما با این وجود، اگر رأی‌گیری تأییدی یا امتیاز باعث بشن شما نظرتون رو صادفانه نسبت به انتخاب دوم‌تون ابراز نکنید، نخست‌نفری و دورحذفی فوری شما رو بابت ابراز نظر صادقانه نسبت به انتخاب اول‌تون مجازات می‌کنن. هم‌چنین اگه روش تأییدی بتونه «بازی بخوره» این اتفاق دوبرابر برای دورحذفی فوری می‌اوفته. (انتقادات این ریاضیدان به انتقادات FairVote رو در دفاع از رأی‌گیری تأییدی ببینید.) خلاصه که، در نهایت... [یه سری صدای سردرگم و شکاک]

ما به کلی شبیه‌سازی دیگه نیاز داریم.

خوب، توی شکل زیر می‌تونید یه نمودار رو ببیند (منبع) که نتیجهٔ ۲.۲ میلیون شبیه‌سازی رو نشون می‌ده. حالت‌های بسیار زیادی از سناریوهای مختلف بررسی شدن. همه صادق باشن. همه راهبردی رأی بدن. نصف صادق، نصف راهبردی. رأی‌دهنده‌ها ترجیحات هم‌دیگه رو بدونن. رأی دهند‌ه‌ها ترجیجات هم‌دیگه رو ندونن. رأی‌دهنده‌ها نصفه نیمه ترجیحات هم رو بدونن. و به همین ترتیب. شما می‌تونید بگید که یه ریاضیدان واقعی این نمودار رو درست کرده، چون باعث می‌شه جلوی چشم‌هام رو خون بگیره:

نتیجهٔ بررسی هر کدوم روش‌های رأی‌گیری در قالب یک نوار آبی زشت نشون داده شده. هر چی یه روش رأی‌گیری به سمت راست نزدیک‌تر باشه، باعث می‌شه «خوشحالی» رأی‌دهنده‌ها بیشینه بشه. و هرچی یه روش رأی‌گیری بالاتر باشه ساده‌تره. و عرض هر نوار نشون‌دهندهٔ‌ بازده یه روش رأی‌گیریه، بر اساس این که چه نسبتی از رأی‌دهنده‌های صادقانه-راهبردی توی شبیه‌سازی شرکت داشتن.

چیز اولی که باید بهش توجه کنیم اینه که رأی‌دهی راهبردی در مقابل رأی‌دهی صادقانه باعث می‌شه رأی‌دهنده‌ها کم‌تر شاد باشن - در همهٔ روش‌های رأی‌گیری! من باور اولی که این موضوع رو فهمیدم خیلی تعجب کردم. (اما اگه در موردش فکر کنی منطقیه، فرض کنید یه اتاق دارید که مردم دارن سعی می‌کنن با هم حرف بزنن. هر فردی می‌تونه رویکرد راهبردی در پیش بگیره، «داد بزنه»، اما اگه همه بخوان «راهبردی» رفتار کنن، کسی نمی‌تونه صدای کس دیگری رو بشنوه، و نتیجه‌اش می‌شه یه مشت آدم ناراحت با گلو درد. )

چیز دیگه‌ای که شایسته توجه هستش، اینه که کدوم روش رأی‌گیری مردم رو بیشتر شاد می‌کنه. اگه بیشتر مردم صادقانه رفتار کنن، رأی‌گیری امتیازی بهترین عملکرد رو داره. (و روش بوردا با اختلاف کمی در جایگاه دوم) از اون طرف اگه بیشتر مردم راهبردی رفتار کنن، جفت رأی‌گیری امتیازی و تأییدی عملکردشون بهترینه. (و با رأی‌دهنده‌های راهبردی، دورحذفی فوری به اندازهٔ نخست‌نفری بده)

در هر صورت، این‌ها شبیه‌‌سازی‌های رایانه‌این. عملکرد این شیوه‌های مختلف رأی‌گیری توی دنیای واقعی چه جوری خواهد بود؟ خوب، ما نمی‌تونیم یه ماشین زمان برداریم، در زمان برگردیم به انتخابات سال ۲۰۱۶، روش رأی‌گیری رو عوض کنیم، و ببینیم چه اتفاقی می‌اوفته...

... یا اینکه می‌تونیم؟

نه، نمی‌تونیم. اما ماه گذشته، محققان کاری کردن که بهش به اندازهٔ کافی نزدیک بود. یه مطالعهٔ آماری از ۱۰۰۰+ تا از رأی‌دهنده‌های ثبت‌نام شدهٔ آمریکایی خواست ۶ نامزد انتخاباتی رو ترتیب‌دهی کنن و بهشون امتیاز بدن ، تا بتونه شبیه‌سازی کنه که چه کسی صاحب بالاترین رأی عمومی در شیوه‌های مختلف رأی‌گیری می‌شد! (اما باید حواسمون باشه که اگر شیوهٔ متفاوت رأی‌گیری در انتخابات مقدماتی می‌داشتیم، ممکن بود به کلی نامزدهای متفاوتی در انتخابات اصلی می‌داشتیم. بنابراین با یه خورده اغماض بهش نگاه کنید. ) نتیجه: بر اساس روش دورحذفی فوری، کندروسه و تأییدی، هیلاری کلینتون برنده می‌شد. بر اساس رأی‌گیری امتیازی دونالد ترامپ برنده می‌شد. و بر اساس شمارش بوردا، برنده.... اوو... گری حانسون

؟؟؟؟؟

یه مدل حدسی-تقریبی از انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده؟...
چه جوری کلینتون برندهٔ دورحذفی، ترامپ برندهٔ امتیازی, و جانسون برندهٔ بوردا می‌شد؟؟

به هر حال.

قبل از اینکه بحث رو جمع کنیم - کنت ارو رو یادتون هست؟ همون ریاضی‌دانی که مطالعات در مورد روش‌های رأی‌گیری رو در دههٔ ۱۹۵۰ پایه‌گذاری کرد؟ خوب، ۶۰ سال بعد در مصحاحبهٔ, ازش پرسیدن کدوم روش رأی‌گیری رو الان بیشتر می‌پسنده، و جواب کنت ارو این بوده

خوب، نظر من متمایل به شیوه‌های مبتنی بر امتیازه [مثل رأی‌گیری‌های تأییدی و امتیازی] که توشون می‌تونید نامزدها رو در سه یه چهار دسته طبقه‌بندی کنید [یعنی، امتیازها تا ۳-۴ باشند، نه تا ۱۰ یا ۱۰۰] احتمالا بتونن در مقابل وجود دستکاری‌ [رأی‌دادن راهبردی] بهترین عملکرد رو داشته باشن

این قوی‌ترین پشتیبانیه که احتمالا می‌تونید از دهن یک خورهٔ ریاضی بشنوید.

اِهم

جاستین ترودی عزیز،
(به‌روزرسانی: باشه، ای همهٔ کسانی که می‌خواید برای تغییر روش‌های رأی‌گیری اقدام کنید)

ممنونم بابت قدم اول کوچیک اما مهمی که می‌خواید بردارید! می‌دونیم که برای مدت زیادی، روش فعلی رأی‌گیری‌مون - نخست نفری - رأی‌دهنده‌ها رو مجبور می‌کرد صادق نباشن ، حالت‌های انتخاب بین «بد و بدتر» ایجاد می‌کرد و خلاصه به نامزدهای بزرگ و کوچیک ضربه می‌زد.

اما، احتمالا فقط روش دورحذفی فوری رو در نظر دارید. خوب، اگه بخوایم منصف باشیم، از روش نخست‌نفری بهتره، و اگه فقط باید به این دو روش انتخاب کنید، حتما برید سراغ دورحذفی فوری. اما روش دورحذفی هم عیبی داره که به اندازهٔ نخست‌نفری غیرعادلانه‌ است، و حتی در دور زمان ما که اعتماد از بین رفته، بدتره. دورحذفی فوری از عدم شفافیت رنج می‌بره که برای مردم‌سالاری مرگباره. آره، دور حذفی بهترین روشی بوده... در سال ۱۸۷۰، و بعد از اون شده نقل مجالس، و ناخواسته کل جریان اصلاحات رأی‌گیری رو تبدیل کرده به «ساده در مقابل رسا»

اما این انتخاب غلطیه. بر اساس شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای، مطالعات دنیای واقعی، و یکسری خورهٔ ریاضی، روش رأی‌گیری ساده و رسایی رو می‌شناسیم.

شخصا نظرم متمایل به رأی‌گیری امتیازیه. ساده است، رسا است و برای کسایی که امتیازی‌دهی «پنج ستاره‌ای» آمازون و یلپ رو تحربه کردن آشناست. اما این فقط نظر فروتنانهٔ منه. می‌تونید بگید که رأی‌گیری تأییدی عملی‌تره، چون ساده‌تره و با رویه‌ها و دستگاه‌های رأی‌گیری فعلی سازگارتره! تنها کاری که لازمه انجام بشه تغییر توضیحات از «به نامزدی که دوست دارید رأی‌ بدید» به «به نامزدهایی که دوست دارید رأی بدید».

یا شاید من کاملا در مورد دورحذفی فوری اشتباه کنم، و در واقعیت خوب باشه. جهنم ضرر، حتی می‌تونید از شمارش بوردا استفاده کنید، به عنوان یه شوخی بزرگ.

من ادعا نمی‌کنم کدوم روش رأی‌گیری بهترینه™. این بحث رو باز می‌ذارم، تا زمانی که این بحث رو داشته باشیم. به سه دلیل:

۱) اگه ادعا کنم یکی از این روش‌ها بهترینه و داستان تمومه، خوره‌های نظریهٔ انتخاب اجتماعی داد می‌زنن: هی نیکی، پس خرید رأی درجه دوم چی؟

۲) باید روش‌های جایگزین رو در عمل بسنجیم، نه فقط به جنگ‌های آتشین اینترنتی بین طرفدارهای دورحذفی فوری و رأی‌گیری امتیازی اکتفا کنیم. می‌شه بعضی از شهرهای کوچیک و ایالت‌ها و حتی کانادا پیشگام این موضوع باشن و شجاعانه جلو برن.

۳) خود باز گذاشتن بحث تعریف مردم‌سالاریه.

اخیرا مطالعه‌ای به این نتیجه رسیده که در کشورهای غربی - از سوئد و استرالیا تا ایالات متحده - پشتیبانی مردم از مردم‌سالاری در طی چندین نسل گذشته سقوط کرده. در سال ۲۰۱۱، تقریبا یک چهارم جوان‌های آمریکایی گفتن که مردم سالاری یک روش «بد» یا «خیلی بد» برای ادارهٔ یک کشوره. و امروزه یک نفر از هر ۶ نفر آمریکای می‌گه که «خوبه» یا «خیلی خوبه» که کشور تحت قوانین نظامی اداره بشه.

عمق بی‌اعتمادی خیلی بیشتر از جزئیات فنی یه روش رأی‌گیریه. یه راهکار عجیب غریب وجود نداره که مردم‌سالاری‌هامون رو درست کنه. اما به عنوان یک راهکار اولیه، که قابل دسترسه، روشی برای این که بگیم، آره، ما حکومت رو پاسخگوی خواسته‌ها و نیازها و دردها و امیدها‌ و آرزوهای مردم می‌کنیم، می‌تونیم با درست‌کردن روش رأی‌گیری‌مون شروع کنیم.

چون، هدف فقط رسیدن به یک روش بهینه‌تر رأی‌گیری نیست.

هدف تلاش برای ساخت یک مردم‌سالاری بهتره.

3>،
~ نیکی کیس


پ.ن: حالا که تا این‌جای متن خوندید و بازی کردید، این هم جایزهٔ شما! یه «حالت شن‌بازی» برای شبیه‌سازی انتخابات، با پنج نامزد. شما می‌تونید سناریوهای رأی‌گیری مخصوص خودتون رو درست و ذخیره کنید و با بقیه هم به اشتراک بذارید. خوش بگذره!

حالت شن‌بازی! (لینک به فقط همین بخش)

امیدواریم با استفاده از این ابزار بتونیم با هم دیگه بحث رو پی‌بگیریم. نه فقط این‌که به هم بگیم بگیم اشتباه می‌کنی، بلکه نشون بدیم اشتباه می‌کنی. به عنوان مثال - این مدلیه که من با استفاده از حالت شن‌بازی ساختم، تا برهانی جالبی بر ضد رأی‌گیری‌های تأییدی و امتیازی رو نشون بدم. موافقم، این ابزار محدوده - حالت‌های رأی‌دهی راهبردی یا عدم داشتن اطلاعات کامل رو پوشش نمی‌ده - اما به عنوان شروع، فکر کنم کمک می‌کنه گفتمان مردم‌سالارنه™ ما رو بهبود بده.

مالکیت عمومی
هیچ حقی محفوظ نیست. من تمام طراحی‌ها/کدها/متن‌ها رو به طور کامل در اختیار می‌ذارم تا معلم‌ها، ریاضیدان‌ها، فعالان و سیاست‌گذاران بتونن ازش هرجور که دوست دارن استفاده کنن! این راهنما برای شماست. منبع متن‌باز این راهنما رو روی گیت‌هاب ببینید. ترجمهٔ این محتوا توسط آرش پوردامغانی انجام شده.
«اما چه کاری از من برمیاد؟»

برای شهروندان: یادتون باشه: جهانی فکر کنید، محلی عمل کنید. تغییرات از پایین به بالا عمر طولانی‌تری خواهند داشت. اگه در آمریکا هستید، نماینده‌ها‌تون رو پیدا کنید و غرکش‌شون کنید. اگه در کانادا هستید، نماینده‌های مجلس‌تون رو پیدا کنید و غرکش‌شون کنید. اگه در ایران هستید، نماینده‌های مجلس منطقه‌تون رو پیدا کنید و غرکش‌شون کنید.

برای یادگیرندگان سری ویدئوهای CGP Grey با اسم سیاست در قلمرو حیوانات رو نگاه کنید. جذابن و بعضا موضوعات رو بیشتر از اون چیزی که من این جا مطرح کردم پوشش می‌دن، مثل تقسیم‌بندی‌های ناعادلانهٔ مناطق یا عدم حضور منصفانه نماینده‌ها از قشرهای و موارد بیشتر. هم‌چنین، کتاب بازی دادن رأی‌دهی توسط William Poundstone رو بخونید. شما رو با داستان‌های انسانی دراماتیکی به هیجان میاره، داستان‌هایی در در مورد این که چه طور عده‌ای مخالف و کلاه‌بردار سعی می‌کنن انتخاب معیوب ما رو باز بدن و - بعضی وقت‌ها، موفق می‌شن.

برای معلم‌ها: این «راهنمای تعاملی» در مالکیت عمومی قرار داره، بدون هیج حق مالکیتی، که معنی‌ایش این می‌شه که شما اجازه دارید همین الان ازش به رایگان در کلاس‌تون استفاده کنید! می‌تونید از حالت شن‌بازی برای ساخت درسنامه‌های خودتون استفاده کنید، یا در اختیار دانش‌آموزان قرارش بدید تا خودشون به دستاوردهایی برسن.

برای برنامه‌نویس‌ها: این راهنما کاملا منبع‌بازه! در نتیجه می‌تونید کدهام رو روی گیت‌هاب ببینید، و مطابق سلیقه‌تون تغییرش بدید. (پیشاپیش به خاطر کدهای به‌هم ریخته‌ام عذرخواهی می‌کنم)

نگاهی به این نهادها بیندازید: با وجود اینکه ممکنه در مورد اینکه کدوم روش رأی‌گیری بهترینه توافق نداشته باشن، اما همه‌شون هدف مشترکی دارن: باید روشی که الان داریم رو تغییر بدیم. Electology بیشتر تمایل به رأی‌گیری تأییدی داره, FairVote بیشتر تمایل به دورحذفی فوری داره و RangeVoting.org بیشتر تمایل به رأی‌گیری امتیازی داره.

جای پای بزرگان

این «راهنمای تعاملی» به طور مستقیم از دو تا پروژه الهام گرفته:

مجسم‌کردن شبیه‌سازی رأی‌گیری توسط Ka-Ping Yee (۲۰۰۵) واقعا روشنگر بود. (ممنون از Bret Victor که این رو باهام به اشتراک گذاشت!) مباحثات مکتوب بسیاری در مورد تقابل روش‌های نخست‌نفری و دورحذفی فوری و کندروسه و تأییدی و امتیازی و ... خونده بودم، اما هیچ‌وقت تفاوت‌اش رو این قدر واضح ندیده بودم! به من یک بینش خیلی سریع داد. و در حقیقت نظرم رو هم عوض کرد - فکر می‌کردم دورحذفی فوری خیلی خوبه، اما بعد از دیدن به‌هم‌ریختگی دورحذفی فوری (همون‌طور که نشون دادیم)، فهمیدم در حقیقت چیز دلچسبی نیست.

اما حتی این تصویرسازی هوشمندانه خیلی انتزاغی بود. و چون تعاملی نبود، نمی‌تونستم سوالات و سناریوهایی مختلفی که توی ذهنم داشتم امتحان کنم. به همین دلیله که به دومین منبع الهامم می‌رسیم، یعنی...

بالا و پایین نردبان انتزاع توسط Bret Victor (۲۰۱۱). این یکی از اولین «راهنماهای تعاملی» موجود در دنیای وبه. (عبارتش هم توسط برت به وجود اومده) و واقعا هم جذابه. واضحا، ترکیب کردن عبارات و «بازی‌ها» برای توضیح دادن چیزها رو از این جا وام گرفتم، و هم‌چنین قاعدهٔ شروع کردن با حالتی ملموس - یک رای‌دهنده - و بعدش گسترشش به حالتی انتزاعی‌تر - کل انتخابات.

می‌تونید موارد بیشتری از راهنماهای تعاملی رو این‌جا ببینید.

و در آخر هم تشکر کنم از همهٔ خوره‌های ریاضی و سیاست، که کلی زمان گذاشتن تا دربارهٔ این موضوعات فکر کنن.

با هم در تماس باشیم، شاید؟

هر چند وقت یکبار، توی یه لونهٔ خرگوش بی‌پایان می‌اوفتم - مثل اتفاقی که در مورد روش‌های رأی‌گیری افتاد - و کم کم از توش میام، خونی و کوفته، با یک راهنمای تعاملی دیگه برای شما! اگه می‌خواید در موردشون خبردار بشید، که چه موقع بالاخره کارهای جدیدم بیرون میاد، می‌تونید...

اگه می‌خواید بقیه پروژه‌های من رو ببینید، به وب‌سایت‌ام سر بزنید!

امیدوارم باز هم ببینم‌تون!

تشکر فراوان از همهٔ
حامیانم
aimee jarboe
frank leon rose
jared cosulich
louis-jean teitelbaum
matt hughes
micah cowan
michael alan huff
natalie sun
noel lehmann
phil dougherty
tom cascio
tom knowles
Adam M. Smith
Alex Dytrych
Andrew
Andy
Artemiy Solopov
Aschelon
ben fei
Benjamin Riggs
Bob Wise
Brandon
Brent Werness
Brian Wu
Bruno Guerrero
Buster Benson
Casey Ross
Charlie McIlwain
Christopher
Colin
Colin
Cort Stratton
Craig Steele
Daniel Horowitz
Daniel Shiffman
Dave Tu
David Smit
Dylan Meconis
Fahrstuhl
Feiya Wang
Forrest Oliphant
Frank Leon Rose
Henry Reich
Iñaki
J. Hu
Jacob Christian Munch-Andersen
Jacques Frechet
James Hogan
Janusz Leidgens
John_Ca
Johnny Owens
Joseph Perry
Joshua Horowitz
Julia Karmo
Karen Cooper
Kat Suricata
Kate Fractal
Kathryn Long
Kevin
Kevin Wang
Klemen Slavic
kuerqing1024
Linda Booth Sweeney
Maic Lopez Saenz
Matt "Kupo" Roszak
Matt Warren
May-Li Khoe
Mekki MacAulay
Micah Cowan
Michael Duke
Michelle Brown
Michelle Kelly
Milan Pingel
Monika Denes
Mustafa Alic
Nick Schrag
Nikita
Noah Swartz
Pablo Lopez Soriano
Pat Mächler
Peter McEvoy
Philip Tibitoski
Piotr Migdal
Rachel Nabors
Raphael D'Amico
Richard Hackathorn
Rob Napier
Roland Tanglao
Ryan Barker
Sam Anderson
Sam Maynard
Samira Nedungadi
Sarah Barbour
sarah mathys
SB Sigma
Seanny123
Serguei Filimonov
Sigpipe
Sylvain Francis
Syria Carys Sirlay
T_Caramel
TisGood
Tony Onodi
Traci Lawson
Yona
Yu-Han Kuo
Zach Smith
Zoe Bogner
و تشکر ویژه از
Alex Dytrych
Alex Jaffe
Brian Bucklew
Chris Walker
Christine Zhang
Dan Zajdband
Daniel Cook
Droqen
Jason Grinblat
Jessie Salz
Lisa Charlotte Rost
Martin Shelton
Patrick Dubroy
Pietro Passarelli
Sandhya Kambhampati
Tanya Short
سید مهدی مصطفوی
به اشتراک بذارید!